سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و آنگاه که از خبّاب یاد کرد فرمود : ] خدا بیامرزاد خبّاب پسر أرتّ را . به رغبت اسلام آورد و از روى فرمانبردارى هجرت کرد و به گذران روز قناعت ، و از خدا راضى بود و مجاهد زندگى نمود . [نهج البلاغه]
 
یادداشت ثابت - سه شنبه 91 مرداد 25 , ساعت 7:33 عصر

 خدایا توبه

گرچه پرم وا می شود با ذکر استغفارها

پرواز دشوار است با سنگینی این بارها

 

گرچه تو خوبی من بدم هربار گفتی آمدم

توفیق پیدا کردم از فیض نگاه یارها

 

صد بار گفتم عاقبت یک بار توبه میکنم

آخر نمی آید چرا یک بار، این یک بارها

 

من هرکجا که رو زدم رویم خریداری نداشت

پس بعد از این دیگر بس است رفتن سوی بازارها

 

دل مرده گشتم از گناه دل خسته ام از اشتباه

دیگر نمی لرزد دلم از دوری دلدارها

 

وقتم کم و راهم دراز با این گدا قدری بساز

هر جا روم سد می کند راه مرا دیوارها

 

سودی نمی بخشد اگر شب زنده داری های من

پس خوش به حال لذت خوابیدن هشیارها

 

گاهی ادا گاهی قضا گاهی خدا گاهی خطا

خسته شدم جان خودم از این همه تکرارها

 

گیرم مددکاری برای کار من پیدا نشد

نام علی وا میکند آخر گره از کارها

 

ذکر و دعای بی علی مثل غذای بی نمک

از برکت نام علی شیرین شود گفتارها

 

من سال ها دیوانه ی ایوان طلای حیدرم

عشق است با نام علی سرها رود بر دارها

 

گفتم مرا یک کربلا مهمان کن و جانم بگیر

بس کن برایم ناز را در پای این اسرارها