سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا خویشاوندی که از بیگانه دورتر است، و بسا بیگانه ای که از خویشاوند، نزدیک تر است . [امام علی علیه السلام]
 
یادداشت ثابت - دوشنبه 91 شهریور 21 , ساعت 3:25 عصر

غروب جمعه

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی

چه بغضهـــــــا که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیلِ آتشین سخن، تبر به دوشِ بت شکن

خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه

ولی برای عده ای چه خوب شــــد نیامدی

تمام طول هفته را به انتظار جمعـــــه ام

دوبار صبح، ظهر، نه غروب شد نیامدی


یادداشت ثابت - شنبه 91 شهریور 19 , ساعت 6:5 عصر

  

شنیده می شود از آسمان صدایی که...
 
 

کشیده شعر مرا باز هم به جایی که ...
 

 

نبود هیچ کسی جز خدا،خدایی که...

نوشت نام تورا ،نام آشنایی که ـ

  

پس از نوشتن آن آسمان تبسم کرد

و از شنیدنش افلاک دست و پا گم کرد

 
 

نوشت فاطمه، شاعر زبانش الکن شد
 

نوشت فاطمه هفت آسمان مزین شد

 
 

نوشت فاطمه تکلیف نور روشن شد

دلیل خلق زمین و زمان معین شد


 

نوشت فاطمه یعنی خدا غزل گفته است
 

غزل  قصیده ی نابی که در ازل گفته است

  

نوشت فاطمه تعریف دیگری دارد

ز درک خاک مقام فراتری دارد

  

خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد
 

درون خانه بهشت معطری دارد


 

پدر همیشه کنارت حضور گرمی داشت
 

برای وصف تو از عرش واژه بر می داشت

  

چرا که روی زمین واژه ی وزینی نیست

و شأن وصف تو اوصاف اینچنینی نیست


 

و جای صحبت این شاعر زمینی نیست

و شعر گفتن ما غیر شرمگینی نیست

  

خدا فراتر از این واژه ها کشیده تورا

گمان کنم که تورا، اصلا آفریده تورا

 

که گرد چادر تو آسمان طواف کند

و زیر سایه ی آن کعبه اعتکاف کند


 

ملک ببیند وآنگاه اعتراف کند

که این شکوه جهان را پر از عفاف کند

 

کتاب زندگی ات را مرور باید کرد

مرور کوثر و تطهیرو نور باید کرد

 

در آن زمان که دل از روزگار دلخور بود

و وصف مردمش الهاکم التکاثر بود

 

درون خانه ی تو نان فقر آجر بود

شبیه شعب ابی طالب از خدا پر بود


 

بهشت عالم بالا برایت آماده است

حصیر خانه ی مولا به پایت افتاده است

 

به حکم عشق بنا شد در آسمان علی

علی از آن تو باشد... تو هم از آن علی


 

چه عاشقانه همه عمر مهربان علی!

 به نان خشک علی ساختی، به نان علی

 

از آسمان نگاهت ستاره می خواهم

اگر اجازه دهی با اشاره می خواهم-


 

به یاد آن دل از شهر خسته بنویسم

کنار شعر دو رکعت نشسته بنویسم


 

شکسته آمده ام تا شکسته بنویسم

و پیش چشم تو با دست بسته بنویسم

 

به شعر از نفس افتاده جان تازه بده

و مادری کن و اینبار هم اجازه بده

 

به افتخار بگوییم از تبار توایم

هنوز هم که هنوز است بی قرار توایم

 

اگر چه ما همه در حسرت مزار توایم

کنار حضرت معصومه در کنار توایم

 

فضای سینه پر از عشق بی کرانهء توست

کرم نما و فرود آ که خانه خانهء توست

سید حمیدرضا برقعی


یادداشت ثابت - شنبه 91 شهریور 19 , ساعت 2:34 عصر

آه ای زمین کربلا

امیرالمؤمنین علی علیه السلام:

و آهاً لک یا تربة!

لیحشرنَّ منک قومٌ، یدخلون الجنّة بغیر حساب!

آه ای زمین کربلا!

مردانی از تو روز محشر می آیند، که بدون حسابرسی وارد بهشت میگردند!!

 

نهج البلاغه / ذیل خطبه 46 ...


یادداشت ثابت - یکشنبه 91 شهریور 13 , ساعت 2:14 عصر

 

مــرد دانــا گـــله از گردش دنیــا نــــکنـــد    

       عمــر صــرف غـم بیـهوده و بیــجا نـکنـد

 

بـــوستانی که گــلش را نبــود عهد و وفــــا    

        مـــرد آزاده در او مـیــل تـمـاشـــا نــکنـد

 

صـاحب عزم متین باش که از گردش چـرخ    

        مـــرد بـا عــزم نـیندیـشـدو پــــروا نــکنـد

 

دانــش و معرفت آمــوز که جـز تابش علـم   

          قــلب تـــاریک تو را روشن و بینـا نــکنـد

 

تلــخی عــمر بشر حاصل بی تجربگی است     

      مـــرد را جـــز ثـــمـر تــجربـه دانـا نــکنـد

 

حـذر از سیـل حــوادث نکند صـاحب عـزم      

      دل بــه دریــا زده انــدیــشـه زدریا نــکنـد

 

مــورد لــطف و عنــایات خـداوندی نـیست    

       آنـکه بـا خلق خـدا لــطف ومـدارا نــکنـد

 

چــرخ با آن عظمت بـنده فرمان کسی است 

          کــه بـجــز بنـــدگی ایــزد یــکتــا نــکنـد

 

بی نیاز از همه شد آنکه چنان از دل خویش    

       از خــدا خـــواهـد و از خـلق تـمنـا نــکنـد

 

تـکیه بـر لطف خـدا کن که کسی حل أمور

            جـــز بـه تــأییــد خــداونـد تــوانـا نــکنـد

                                                 دکتر رسا خراسانی


یادداشت ثابت - یکشنبه 91 شهریور 13 , ساعت 11:56 صبح

لا یؤخر الله أمرا إلا لخیر
~~
و لا یحرمک أمرا الا لخیر
~~
و لا ینزل علیک بلاء إلا لخیر
~~
فلا تحزن فرب الخیر لا یاتی الا بالخیر

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

چگونه اندوهگین باشد،

 کسی که خدایی دارد که

تواناست ... و می آمرزد

و پوشاننده است... و روزی می دهد

و بیناست... و می شنود

.سر رشته همه امور بدست اوست!!!

....

و بدان که خداوند هر کاری را که به تأخیر اندازد

یا هر کاری را که بر تو حرام نموده

یا هر بلائی که بر تو نازل کند

جز به سبب خیر نخواهد بود!!

و آگاه باش که از خدای خوبی ها جز خوبی سر نمی زند!!!

(اللهم ارزقنا شفاعة محمد و آله و صل علیهم وعجل فرجهم)


یادداشت ثابت - یکشنبه 91 شهریور 13 , ساعت 10:18 صبح

 

جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد

ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد

 

بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم

مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد

 

شاید این باغچه ده قرن به استقبالت

فرش گسترده و در دست گلایل دارد

 

تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز

ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد!!!

 

کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز

می خرم از پسرک هر چه تفــــــــــأل دارد

 

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت

یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد

 

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ، تنها

تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد...

سید حمیدرضا برقعی


یادداشت ثابت - جمعه 91 شهریور 11 , ساعت 5:56 عصر

بعد مرگم به حسینیه مــــــــــرا دفن کنید          روی قبــــــــرم بنویسید که من سینه زنم

ای که از تربت من می گذری روضه بخوان            نام زینب شنوم زیر لحـــــــــــد گریه کنم

.

.

.

هزار سال گذشت از حکایت مجــــنون              اما هنوز مردم صحرا نشین سیــه پوشند!!


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >